حضرت علی علیه السلام

{هر گونه کپی برداری از این وبلاگ مجاز است}

حضرت علی علیه السلام

{هر گونه کپی برداری از این وبلاگ مجاز است}

اتحاد و پیوند برادرى

اتحاد و پیوند برادرى

اخوت اسلامى از اصول اجتماعى آیین اسلام است . پیامبر اسلام (ص ) به صورتهاى مختلف در جهت استوارساختن این پیوند کوشیده است .
پس از ورود مهاجران به مدینه , براى نخستین بار, پیوند برادرى میان دو تیره از انصار, یعنى اوس و خزرج , به دست پیامبر (ص ) گره خورد. این دو قبیله , که بومیان مدینه بودند و سالیان درازى با یکدیگر نبرد داشتند, در پرتوکوششهاى رسول اکرم با یکدیگر برادر شدند و تصمیم گرفتند که گذشته ها را فراموش کنند. هدف از عقد این پیوند آن بود که اوس و خزرج , که دو ستون عمدهء ارتش اسلام را در برابر مشرکان تشکیل مى دادند, کشت و کشتار و ظلم وتعدى به یکدیگر را به فراموشى بسپارند و صلح و صفا را جایگزین عداوتهاى دیرینه کنند.
براى بار دوم , پیامبر گرامى (ص ) دستور داد که یاران او, اعم از مهاجر و انصار, با یکدیگر برادر شوند و هر کدام براى خود برادرى بگیرد. چه بسا دو مهاجر با یکدیگر و یا یکى از مهاجران با یکى از انصار عقد اخوت بستند و دست یکدیگر را به عنوان برادرى فشردند و از این طریق یک نوع قدرت سیاسى معنوى بر سرآنان سایه افکند.
مورخان و محدثان اسلامى مى نویسند:
روزى پیامبر اکرم (ص ) برخاست و خطاب به یاران خود فرمود: <تا خوا فى الله اخوین اخوین > یعنى در راه خدا دوتا دو تا با هم برادر شوید.
تاریخ در این مورد از افرادى نام مى برد که به فرمان پیامبر (ص ) در آن روز با یکدیگر پیوند اخوت برقرار کردند. مثلاًابوبکر با عمر, عثمان با عبدالرحمان بن عوف , طلحه با زبیر, ابى بن کعب با ابن مسعود, عمار با ابو حذیفه , سلمان باابو الدرداء و... پیوند برادرى بستند و اخوت این افراد به تصویب پیامبر رسید.
این پیوند برادرى که در میان افراد معدودى صورت گرفت , غیر آن اخوت همگانى و برادرى اسلامى است که قرآن مجید آن را در مقیاس جهان اسلام اعلام کرده است و همهء مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده است .

حضرت على (ع ) برادر پیامبر (ص ) است
رسول اکرم (ص ) براى هر یک از افرادى که در مسجد النبى حاضر بودند برادرى معین کرد. على (ع ) در آن میان تنهاماند و براى او برادرى تعیین نشد. در این هنگام على (ع ) با دیدگان اشک آلود به حضور پیامبر(ص ) رسید و گفت :
براى هر یک از یاران خویش برادرى تعیین کردى ولى میان من و کسى پیوند اخوت برقرار نفرمودى !
در این لحظه پیامبر اکرم کلام تاریخى خود که را که مبین مقام و موقعیت على (ع ) از حیث قرب و منزلت او نسبت به پیامبر است خطاب به او فرمود:

<انت اخى فى الدنیا و الاخرة و الذى بعثنى بالحق ما اخزتک الا لنفسى . انت اخى فى الدنیا و الاخرة>

تو برادر من در این جهان و سراى دیگر هستى . به خدایى که مرا به حق برانگیخته است من کار برادرى تو را به عقب انداختم که تو را برادر خود انتخاب کنم , اخوتى که دامنهء آن هر دو جهان را فرا گیرد.
این کلام موقعیت حضرت على (ع ) را نسبت به پیامبر اکرم (ص ), از نظر معنویت و پاکى و از نظر اخلاص دراهداف دینى , به خوبى روشن مى سازد و از میان دانشمندان اهل تسنن مؤلف <الریاض النضرة> به این حقیقت اعتراف کرده است .
از اینجا مبناى تفسیر آیهء مباهله  به دست مى آید. علماى تفسیر به اتفاق کلمه مى گویند مقصود از عبارت ـپ ن <و انفسنا و انفسکم > على بن ابى طالب (ع ) است که قرآن مجید او را <نفس پیامبر> و خو او شمرده است . زیرا تجاذب فکرى و روحى نه تنها دو هفکر را به سوى هم مى کشد بلکه گاهى دو فرد را شخص واحد نشان مى دهد.
اینکه هر موجودى همجنس خود را جذب و مخالف خود را دفع مى کند اختصاص به عالم اجسام و اجرام زمین وآسمان ندارد بلکه شخصیتهاى بزرگ جهان مظاهر جذب و دفعند; گروهى را جذب و گروه دیگرى را دفع مى کنند. این نوع کشش و گریز براساس سنخیت یا تضاد روحى پى ریزى شده است و سنخیت و تضاد است که گروهى را دور هم گرد مى آورد و دیگرى را عقب مى راند.
از این مسئله در فلسفهء اسلامى چنین تعبیر شده است <السنخیة علمة الانضمام > یعنى سنخیت و مشابهت , مایه ءاجتماع و انضمام اشیاء است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد