حضرت علی علیه السلام

{هر گونه کپی برداری از این وبلاگ مجاز است}

حضرت علی علیه السلام

{هر گونه کپی برداری از این وبلاگ مجاز است}

فضایل على علیه السلام در کلام عایشه

فضایل على علیه السلام در کلام عایشه

عایشه دختر ابى بکر بن ابى قحافه،یکى از زنان پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم است بر اساس تواریخ معتبر،عایشه میانه خوبى با على علیه السلام و فاطمه علیها السلام و فرزندان ارجمند آنان نداشت.و این بغض و خصومت او در جنگ جمل کاملا ظاهر شد .یعنى همان زمان که او به خود اجازه مى‏دهد،همه سفارشهایى را که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در مورد لزوم پیروى و اطاعت از على علیه السلام بیان فرموده است،نادیده بگیرد،و آشکارا در مقابل آن حضرت اقدام به مبارزه کند.

اما مطلب مهم این است که حقیقتا فضیلت و کمال بى منتهاى على علیه السلام و خاندان پاک آن حضرت به اندازه‏اى درخشندگى و نور افشانى دارد،که بسان خورشید تابان،هیچ کس و هیچ چیز قادر به جلوگیرى از پرتو افکنى آن نیست.به طورى که عایشه نیز با چنین طرز تفکرى هرگز نتوانست فضائل و کمالات آنها را کتمان کند.اکنون به‏مواردى از سخنان و مرویات او توجه مى‏کنیم:

الف:عن هشام بن عروة،عن ابیه،عن عائشة قالت:قال رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم :ذکر على عبادة.

هشام بن عروه از پدرش،از عایشه روایت مى‏کند که گفت:رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:یاد کردن على عبادت است.

ب:عن عائشة،ان رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم خرج و علیه مرط مرجل من شعر أسود،فجاء الحسن فأدخله،ثم جاء الحسین فأدخله،ثم فاطمة،ثم على،ثم قال:«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت».  

از عایشه روایت شد که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بیرون آمد در حالى که عباى منقوش را که از موى سیاه بود،بر تن خود داشت.پس حسن علیه السلام آمد و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم او را داخل آن‏کساء کرد.سپس حسین علیه السلام آمد و آن حضرت حسین علیه السلام را نیز داخل کساء نمود،آنگاه فاطمه علیها السلام و بعد على علیه السلام آمدند و داخل کساء شدند.سپس رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم (این جملات قرآن کریم را بیان) فرمود:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت.

ج:عن عائشة...قالت:رحم الله علیا لقد کان على الحق... ،«عایشه گفت:خدا على را رحمت کند که حقیقتا بر حق بود...»

د:عن جمیع بن عمیر قال دخلت على عائشة،فقلت لها:من کان احب الناس الى رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم،قالت:أما من الرجال فعلى،و أما من النساء ففاطمة.

جمیع بن عمیر گوید که بر عایشه وارد شدم،پس به او گفتم:محبوبترین مردم نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم چه کسى است؟گفت:اما از مردان پس على و اما از زنان پس فاطمه . (نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم محبوبترند) .ه:عن شریح بن هانى،عن ابیه،عن عائشة،قالت :ما خلق الله خلقا کان احب الى رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم من على.

شریح بن هانى از پدرش روایت مى‏کند که عایشه گفت:خلق نکرد خداوند آفریده‏اى را که نزد رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم محبوبتر از على علیه السلام باشد.

و:عن عطاء قال:سألت عائشة عن على علیه السلام،فقالت:ذاک خیر البشر لا یشک فیه الا کافر .

عطا گفت از عایشه در مورد على علیه السلام سؤال کردم،عایشه گفت:او بهترین انسان است،و در این مطلب شک و تردید نمى‏کند مگر کافر.

ز:...حدثنا جعفر بن برقان قال:بلغنى ان عائشة کانت تقول:زینوا مجالسکم بذکر على علیه السلام.

جعفر بن برقان روایت کرد که با خبر شدم که عایشه مى‏گفت:مجالس و محافل خود را با یاد على علیه السلام زیبایى ببخشید.

ح:عائشة رفعته:ان الله قد عهد إلى من خرج على على فهوکافر فى النار،قیل:لم خرجت علیه؟ !قالت:أنا نسیت هذا الحدیث یوم الجمل حتى ذکرته بالبصرة و أنا استغفر الله.  

عایشه به حدیث مرفوع (از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم) روایت کرد که:همانا خداوند مقرر نمود که هر کس بر على،خروج کند،کافر و در آتش دوزخ است. (وقتى عایشه این حدیث را بیان کرد به او) گفته شد:چرا تو بر على خروج کردى؟عایشه گفت:من این حدیث را در جمل فراموش کرده بودم تا آنکه در بصره به یادم آمد و توبه کردم.

ط:عن عطاء بن ابى رباح،عن عائشة،قالت:على بن ابى طالب اعلمکم بالسنة.

عطا پسر ابى رباح،از عایشه روایت کرد که گفت:عالمترین شما به سنت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم،على بن ابى طالب است.

ى:عن عطاء عن عائشة قالت:على اعلم اصحاب محمدصلى الله علیه (و آله) و سلم.

از عطا روایت شد که عایشه گفت:داناترین اصحاب محمد صلى الله علیه و آله و سلم،على علیه السلام است.

ک:عن عائشة،قالت:قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم،و هو فى بیتها لما حضره الموت :ادعوا لى حبیبى‏[قالت‏]فدعوت له ابو بکر فنظر الیه ثم وضع رأسه ثم قال:ادعوا لى حبیبى .فدعوا له عمر،فلما نظر الیه وضع رأسه،ثم قال:ادعوا لى حبیبى،فقلت:ویلکم ادعوا له على بن ابى طالب،فوالله ما یرید غیره‏[فدعوا علیا فأتاه‏]فلما أتاه أفرد الثوب الذى کان علیه ثم أدخله فیه فلم یزل یحتضنه حتى قبض و یده علیه.

از عایشه روایت است که گفت،رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به هنگام رحلت و احتضار در خانه او بود و فرمود:حبیب مرا نزدمن فرا خوانید پس ابو بکر را فرا خواندیم،حضرت نگاهى به او کرد و سپس سر خود را برگرداند و فرمود:حبیب مرا نزد من فراخوانید،پس عمر را فراخواندیم،وقتى حضرت به او نگاه کرد سر خود را برگرداند و فرمود:حبیب مرا نزد من فراخوانید،پس من گفتم :واى بر شما،على بن ابى طالب را براى او فراخوانید،به خدا سوگند غیر از على را اراده نفرموده است،پس على را فراخواندند وقتى آن حضرت آمد،رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم پارچه‏اى را که روى خود داشت،کنار زد،پس على علیه السلام را داخل آن پارچه نمود،و او را از خود جدا نکرد تا رحلت نمود،در حالى که دست پیامبر بر بدن على علیه السلام بود .

ل:عن عائشة قالت:رأیت النبى صلى الله علیه و آله و سلم التزم علیا و قبله و[هو]یقول :بابى الوحید الشهید،بأبى الوحید الشهید.

عایشه گوید که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را دیدم ملتزم و همراه على بود و او را بوسید و مى‏فرمود:پدرم فداى شهید تنها،پدرم فداى شهید تنها.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد