مثرم راهب که دستان آن قبلا اشاره شد خبر تولد على (علیه السلام ) را به ابوطالب داده بود و گفته بود که سلام مرا به آن تازه مولود کعبه برسان بعد از تولد على (علیه السلام ) در همان ساعات اول تولد رو به پدر کرد و گفت : اکنون نزد مثرم برو و او را بشارت ده ...حضرت ابوطالب از مکه راهى سرزمین شام شد تا در کوه لکام در غارى که قبلا محل آن معین شده بود مثرم را از ولادت على (علیه السلام ) مطلع کند.لذا در روزهاى بعد از ولادت على (علیه السلام ) ناگهان ابوطالب (علیه السلام ) چهل روز از چشم مردم غایب شد و راهى شام شد.هنگامى که به کوه لکام رسید و وارد غار شد مشاهده کرد که مثرم از دنیا رفته و جسد او در رو انداز روزانه اش پیچیده شده و بسوى قبله قرار داده شده است . و هم چنین او دو مار سیاه و سفید را دید که کنار بدن او از آن مواظبت مى کنند مارها همین که حضرت را دیدند، در غار پنهان شدند. حضرت ابوطالب(علیه السلام ) مقابل جنازه مثرم قرار گرفت و گفت : سلام بر تو اى ولى خدا.ناگهان خداوند مثرم را زنده کرد او به پا خاست در حالیکه دست بر صورت خود مى کشید و مى گفت :اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و ان محمدا عبده و رسوله و ان علیا ولى الله و الامام بعد نبى الله
حضرت ابوطالب به مثرم گفت : بشارت ده که على در زمین ظاهر گشته است !مثرم پرسید: علامت آن شبى که بدنیا آمد چه بود؟ حضرت ابوطالب (علیه السلام ) تمام ماجراهاى پیش آمده را براى مثرم بازگو کرد، تا آنجا که گفت : على (علیه السلام ) به سخن آمد و به من گفت : نزد تو بیایم و تو را بشارت دهم و آنچه دیده ام برایت بازگو کنم .مثرم گریه کرد و سپس سجده شکر بجا آورد و بعد از آن دراز کشید و خوابید و گفت : رو انداز را روى من قرار بده ؛ ابوطالب روانداز او را انداخت و متوجه شد او از دنیا رفته است ابوطالب (علیه السلام ) سه روز در آنجا ماند و هر چه با مثرم سخن گفت : پاسخى نشنید.اینجا بود که بار دیگر دو مار بیرون آمدند و به او گفتند: سلام بر تو اى ابوطالب (علیه السلام ) حضرت هم جواب آنها را داد. سپس به او گفتند: نزد ولى خدا باز گرد که تو از دیگران سزاوارتر به حفظ و نگهدارى او هستى .حضرت به آن دو مار گفت : شما کیستید؟ آنها گفتند: ما عمل صالح او هستیم که خداوند ما را از نیکیهاى اعمالش خلق کرده و تا روز قیامت در اینجا از او محافظت مى کنیم و روز قیامت یکى از ما پیش روى او و دیگرى از پشت سرش او را به بهشت هدایت مى کنیم .پس از این ماجرا حضرت ابوطالب (علیه السلام ) از شام به مکه بازگشت و این سفر چهل روز به طول انجامید.
وبلاگ تون عالیه به وبلاگ من هم سربزنید منتظرم