فرزندان علی (ع)
مسعودى در مروج الذهب، شمار اولاد على (ع) را به بیست و پنج تن رسانده است.شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را هفده تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عدهاى از علماى شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینى که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد.بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت هجده تن بودهاند.
ابن اثیر گوید: محسن در کودکى وفات یافته است.آیا این محسن که ابن اثیر از او نام برده غیر از آن محسنى است که مفید از آن یاد کرده؟ مسعودى و شیخ مفید فرزندان على را همراه با ذکر محسن، نام برده و کسان دیگرى همچون محمد اوسط و ام کلثوم صغرا بنت صغیر (دختر کوچک) و رملة صغرا را به شمار فرزندان امیر المؤمنین (ع) اضافه کردهاند.
اما با توجه به گفتارها و نوشتارهایى که از مورخان و علماى نسابه در دست داریم، چنین مىنماید که فرزندان على (ع) سى و سه تن بودهاند و شاید علت این رقم زیاد آن باشد که مورخان اسم و لقب هر یک از فرزندان را، جداگانه براى دو فرزند ثبت مىکردهاند.در حالى که این دو اسم و لقب بر یک تن اطلاق مىشده است.نام اولاد امیر المؤمنین على (ع) به شرح زیر ذکر شده است:
1.حسن
2.حسین.
3.زینب کبرا
4.زینت صغرا.
که کنیه او کلثوم است.شیخ مفید گوید: مادر این چهار تن فاطمه بتول دختر پیامبر بزرگ اسلام بوده است.
5.ام کلثوم کبرا (ابن اثیر نام وى را با زینب کبرا آورده است). مسعودى مىنویسد: مادر حسن، حسین، محسن، ام کلثوم کبرا و زینب کبرا، حضرت فاطمه زهرا دختر پیغمبر اسلام (ص) است.
مىتوان میان قول مفید که زینب صغرا مکنى به ام کلثوم را ذکر کرده و نظر ابن اثیر و مسعودى که وى را ام کلثوم کبرا نامیدهاند، جمع به عمل آورد و به این ترتیب که نام وى به نسبت زینب کبرا، زینب صغرا و به نسبت ام کلثوم صغرا که بعدا نام او را ذکر خواهیم کرد و از مادرى غیر از فاطمه زهرا به دنیا آمده، ام کلثوم کبرا بوده است.
6.محمد اوسط، مادر وى امامه دختر ابو العاص بوده است.شیخ مفید و مسعودى متذکر نام او نشدهاند.
7، 8، 9، 10.عباس، جعفر، عبدالله، عثمان که همگى جزو شهداى کربلا بودهاند.مادر این چهار تن ام البنین کلابى است که مسعودى وى را ام البنین دختر حزام وحیدیة معرفى کرده و عثمان را در شمار این چهار تن ذکر نکرده است.
11.محمد اکبر، مکنى به ابو القاسم و معروف به ابن حنفیه که مادر وى خوله حنفى بوده است .
12.محمد اصغر مکنى به ابو بکر، بعضى از مورخان پنداشتهاند که ابو بکر و محمد اصغر نام دو تن از فرزندان على بوده ولى ظاهرا چنین برمىآید که این هر دو، نام یک تن باشد.
13.عبد الله و عبید الله که هر دو در کربلا به شهادت رسیدهاند.مادر این دو تن لیلى دختر مسعود نهشیلى است.
14.یحیى که مادر وى اسماء بنت عمیس است.
15، 16.عمر و رقیه که دوقلو بودهاند.مادر این دو ام حبیب، صهبا، دختر ربیعه تغلبى است .عمر هشتاد و پنج سال زندگى کرد.
17، 18، 19.ام الحسن و رمله کبرا و ام کلثوم صغرا، مادر ایشان ام سعد دختر عروة بن مسعود ثقفى است.شیخ مفید و مسعودى تنها به ذکر نام ام الحسن و رملة بسنده کردهاند و آن را با ذکر کلمه کبرا آشکارتر نساختهاند.
20.دخترى که در کودکى جان سپرده است.مادر وى مخباة کلبى است و شیخ مفید و مسعودى متذکر نام او نشدهاند.
21.ام هانى، 22.میمونه، 23.زینب صغرا.در کتاب عمدة الطالب آمده است که مادر وى (زینب صغرا) ام ولد (کنیز) بوده و در خانه محمد بن عقیل بن ابیطالب به سر مىبرده است.
24.رملة صغرا، شیخ مفید و مسعودى از او نام نبردهاند.
25.رقیه صغرا، مسعودى از او یادى نکرده است.
26.فاطمه، 27.اسامه، 28.خدیجه، 29.ام الکرام، مسعودى گوید ام الکرام همان فاطمه است .
30.ام سلمه، 31.ام ابیها، مسعودى از او یاد کرده است.
32.جمانة مکناه به ام جعفر.
33.نفیسه، درباره نام مادر او پراکندهگویى کردهاند.
نظرى بر سیماى روایى حضرت زینب (س)
فاطمه (س) به وجود زینب، گوهر تابناکى که به زودى از اودرخشیدن مىگرفت، افتخار مىکرد. آرى! دختر رسول خدا (ص)، فرزندىپاک را در خود مىپرورید که با ظهورش مایه افتخار و زینت پدرمىشد. از قضا در همان روزها رسول خدا (ص) به مسافرت رفته بود ودختر آفتاب بىحضور او پاى به عرصه وجود گذاشت. فاطمه (س) رو بههمسرش على (ع) کرد و گفت: پدر در سفراست; نام این دختر را چهبگذاریم؟ على (ع) پاسخ داد: در این باره بر حضرت رسول سبقتنمىگیرم. صبر کن. به زودى ایشان بر مىگردد. وقتى، رسول خدا (ص)آمد، این کار را به خدا سپرد، جبرئیل نازل شد و گفت: خداى توسلام مىرساند و مىفرماید: نام دخترت را «زینب» بگذار. رسولخدا (ص) آنگاه زینب را خواست. او را بوسید و به مشتاقانى که دراطرافش گرد آمده بودند; فرمود: «به حاضران و غائبان توصیه مىکنم احترام این دختر را نگاهدارید. به راستى او شبیه خدیجه کبرى (س) است.» زینب (س) بانویىبلند بالا بود و چهرهاى نورانى و با وقار و صاحب سکینه داشت.
در حیا و عصمت، مانند مادرش، فاطمه زهرا (س) و در شیوایى ورسا سخن گفتن، مثل پدر بزرگوارش، على (ع) بود. زینب بردبارى رانیز از برادرش حسن و شجاعت را از حسین (علیهما السلام) در خودجمع کرده بود.
خوب استبدانیم: «ام کلثوم» و «ام عبد الله» و «امالحسن» کنیههایش بود و البته «ام المصائب»، «ام الرزایا»و «ام النوائب» نیز بعدها به وى مىگفتند. اما لقبهایشعبارتند از: «عقیله بنى هاشم»، «عقیلة الطالبیین، «صدیقهصغرى»، «عصمت صغرى»، «الراضیه»، «امینة الله»، «عالمةغیر معلمه»، «فاهمة غیر مفهمه»، «مجتهده»، «حافظةالودایع و الاسرار» و «موثقة فى نقل الاحادیث و الاخبار».
در بین این لقبها چهار لقب (عالمه غیر معلمه، مجتهده، حافظهالودایع و الاسرار و موثقه فى نقل الاحادیث و الاخبار) گویاىمقام والاى علمى و روایى این بانوى بزرگوار است که کمتر موردبررسى قرار گرفته است.
آرى همه زینب را با عنوان افتخارآمیز (سفیر کربلا) مىشناسند و بههمین علت ویژگىهاى دیگرى او تحت الشعاع حماسه بزرگ عاشوراقرار گرفته و ابعاد مهمى از شخصیتش مورد بىمهرى و کم توجهىواقع شده است. شخصیت روایى حضرت از جلمه آنهاست. البته در اینمقاله تنها به ارتباط روایى عقیله بنىهاشم با مادر گرامىاشفاطمه زهرا (س) مىپردازیم.
حضرت زینب(س)پاسدار بزرگ ارزشها
زنى که نمىخواهد در حماقت و جهل زندگى کند و تسلیم دنیاپرستان شود، چگونه زیستن را از کجا و چه کسى بیاموزد؟ در این دنیاى پرتلاطم مادى و زرق و برقهاى پرجاذبه و فریبنده که ممکن است هر دیندارى را به سوى خود بکشاند آیا راهى براى خود ساختن و صحیح زیستن وجود دارد؟
آیا در مذهب و فرهنگ ما زن مىتواند بینشى اصیل، مستقل و مناسب با طبیعت فطرى خود داشته باشد، تا بازیچه مغرضان، استعمارگران و هوسرانان دنیاى مادى نشود؟ براى به دست آوردن پاسخ باید به سراغ قرآن و تاریخ اسلام رفت.
قرآن کریم زنانى را معرفى مىکند که به خودسازى و زندگى پاکیزه دستیافتهاند مانند آسیه (همسر فرعون) و مریم مادر مسیح. در تاریخ اسلام نیز افرادى این راه را پیموده و به ما آموختهاند که چگونه باشیم و چگونه زندگى کنیم. آنها زندگان تاریخاند.
در این مقاله به برخى از صفات یکى از آن بانوان، حضرت زینب سلام الله علیها اشاره مىکنیم و گوشههایى از زندگى درخشان آن بانو را به نظاره مىنشینیم. .....