دکلمه اى در سوگ امام على (ع)
حق با على است
کسى که در میدان و مسجد پیوسته با خدا بود
آن شب ستارههاى غمگین، با آه و ناله گرد هم آمده بودند و از بالابه خانهاى در کوفه مى نگریستند. زمین مىگریست.
آسمان نالان بود. دیوارهاى کوفه از ترس حدوث «واقعه» به هم نزدیکمىشدند، شاید جلوگیر آن باشند. پرندههاى نگهبان در چارسوى مسجدکوفه، نگهبانى مىدادند. شب پرههاى مهاجم ضمن این که به یکدیگرنوید مىدادند، ترس و رعب سراسر وجودشان را فراگرفته بود، آخر حملهبه یک فرد نبود; حمله به تمام انبیا و اولیا و صالحان و صدیقانبود. مىخواستند عرش خدا را به لرزه درآورند و مىخواستندعروهالوثقاى دین را نابود سازند. ابن ملجم، نماینده خفاشان شب باوحشت، براى رسیدن به آرزوى دیرینهاش، به مسجد آمده و کمین کردهبود. ولى چگونه اقدام به آن کار کرد؟! چقدر باید شقاوت و بدبختى،وجود یک به ظاهر انسانى را فراگیرد تا دستش به شمشیر بلند شود وبر فرق قهرمانى فرود آید که برق ذوالفقارش دل یلان عرب را مىلرزاندو زهره قهرمانان را مىشکافت; رادمردى که در برابر اشک یتیمان ومحرومان مهربانتر از پدر و مادر بود و با لطف و مهربانى اشکهاىغمدیدگان را پاک مىکرد و دست محبتبر سرشان مىکشید و با آنان چونفرزندان خویش رفتار ............
ادامه مطلب ...ضربه ابن ملجم
شهادت در محراب عبادت
جنگ نهروان پایان یافت وعلى علیه السلام به کوفه مراجعت فرمود، ولى عدهاى از خوارج که در نهروان توبه کرده بودند دوباره زمزمه مخالفتسردادند وبناى فتنه وآشوب گذاشتند.
على علیه السلام براى آنان پیام فرستاد وآنان را به آرامش دعوت کرد واز مخالفتبا حکومتبرحذر داشت، ولى چون از هدایت ایشان ناامید شد با قدرت آن گروه ماجراجو وطغیانگر راتار ومار کرد ودر نتیجه برخى از آنان کشته وزخمى شدند وعدهاى هم پا به فرار گذاشتند. یکى از فراریان خوارج، عبدالرحمان بن ملجم از قبیله مراد بود که به مکه گریخت.
.........
ادامه مطلب ...شهادت على (ع)
على علیه السلام دو روز زنده بود و در شب جمعه نخستین روز از دهه آخر ماه رمضان (شب بیست و یکم سال 40 هجرى) در سن 63 سالگى بدرود حیات گفت. پسر گرامیش امام حسن علیه السلام او را با دستخود غسل داد و بر او نماز خواند در نماز هفت تکبیر گفت و سپس فرمود: «اما انها لا تکبر على احد بعده». یعنى: بدانید که پس از على علیه السلام بر جنازه هیچکس هفت تکبیر گفته نمىشود. على علیه السلام در کوفه در جایى بنام «غرى» (نجف اشرف فعلى) دفن شد. دوران خلافتش چهار سال و ده ماه بود. (1)
کتاب: فروغ ولایت ص781 نویسنده: جعفر سبحانى
پىنوشت:
1- مناقب آل ابى طالب، ج3، ص313.تذکرة الخواص، ص 112; تاریخ یعقوبى، ج2، ص213.
آخرین برگ از زندگى حضرت على (ع )
شهادت در محراب عبادت جنگ نهروان پایان یافت و على ع ) به کوفه مراجعت فرمود, ولى عدّه اى از خوارج که در نهروان توبه کرده بودند دوباره زمزمهء مخالفت سر دادند و بناى فتنه و آشوب گذاشتند. على (ع ) براى آنان پیام فرستاد و آنان را به آرامش دعوت کرد و از مخالفت با حکومت برحذر داشت , ولى چون از هدایت ایشان ناامید شد با قدرت آن گروه ماجراجو و طغیانگر راتار و مار کرد و در نتیجه برخى از آنان کشته و زخمى شدند وعده اى هم پا به فرار گذاشتند. یک از فراریان خوارج , عبدالرحمان بن ملجم از قبیلهء مراد بود که به مکه گریخت .
فراریان خوارج مکه را مرکز عملیات خود قرار دادند و سه تن از آنان به نامهاى عبدالرحمان بن ملجم مرادى و برک بن عبدالله تمیمى و عمرو بن بکر تمیمى در یکى از شبهاگردهم آمدند و اوضاع آن روز و خونریزیها و جنگهاى داخلى را بررسى کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که باعث این خونریزى و برادرکشى على (ع ) و معاویه و عمروعاص هستند و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند مسلمانان تکلیف خود را خواهند دانست و به میل خود خلیفه اى انتخاب خواهند کرد. پس این سه نفر با هم پیمان بستند و آن را به سوگند موکد کردند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکى از سه نفر گردد.
ابن ملجم متعهد قتل على (ع ) شد و عمرو بن بکر عهده دار کشتن عمروعاص گردید و برک بن عبدالله نیز قتل معاویه را به عهده گرفت .نقشهء این توطئه به طور محرمانه در مکه کشیده شد و براى اینکه هر سه نفر در یک وقت هدف خود را عملى سازند, شب نوزدهم ماه مبارک رمضان را تعیین کردند و هر یک براى انجام مأموریت خود به سوى شهر موردنظر خود حرکت کرد. عمرو بن بکر براى کشتن عمروعاص به مصر رفت و برک بن عبدالله براى قتل معاویه به سوى شام حرکت کرد و ابن ملجم نیز راهى کوفه شد.
روی ادامه مطلب کلیک کنید.