· نام: علی
· لقب: مرتضی
· کنیه: ابوالحسن
· نام پدر: عمران ابوطالب
· نام مادر: فاطمه بنت اسد
· تاریخ ولادت: 13/ رجب/ 30 عام الفیل
· محل ولادت: مکه مکرمه، خانه کعبه
· مدت امامت: 30 سال
· مدت عمر: 63 سال
· تاریخ شهادت: 21/ رمضان/40 هجری
· علت شهادت: تحریکات قطام
· نام قاتل: عبدالرحمن بن ملجم
· محل دفن: نجف اشرف
· فرزندان: 12پسر/ 16 دختر
شاعر على (ع)
همچنین در فصول المهمه گفته شده که شاعر آن حضرت،حسان بن ثابتبوده است.در اینجا اضافه مىکنم که شاعر آن حضرت در جنگ صفین،نجاشى و اعور شنى و کسان دیگرى غیر از این دو تن بودهاند.
شخصیت مادر حضرت على (ع )
مادر وى , فاطمه , دختر اسد فرزند هاشم است . وى از نخستین زنانى است که به پیامبر ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم (ع ) پیروى مى کرد. او همان زن پاکدامنى است که به هنگام شدت یافتن درد زایمان راه مسجد الحرام راپیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت :
خداوندا, به تو و پیامبران و کتاب هایى که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم سازندهء این خانه ایمان راسخ دارم , پروردگارا! به پاس احترام کسى که این خانه را ساخت و به حق کودکى که در رحم من است , تولد این کودک را بر من آسان فرما.
لحظه اى نگذشت که فاطمه به صورت اعجازآمیزى وارد خانهء خدا شد و در آنجا وضع حمل کرد.
این فضیلت بزرگ را قاطبهء محدثان و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب در کتابهاى خود نقل کرده اند. در میان دانشمندان اهل تسنن نیز گروه زیادى به این حقیقت تصریح کرده , آن را یک فضیلت بى نظیر خوانده اند.
حاکم نیشابورى مى گوید:
ولادت على در داخل کعبه به طور تواتر به ما رسیده است .
آلوسى بغدادى صاحب تفسیر معروف مى نویسد:
تولد على در کعبه در میان ملل جهان مشهور و معروف است و تاکنون کسى به این فضیلت دست نیافته است .
لقب على (ع)
ابن صباغ در کتاب فصول المهمه مىنویسد:لقب على (ع) ،مرتضى،حیدر،امیر المؤمنین و انزع (و یا اصلع) (کسى که اندکى از موى جلوى سرش ریخته باشد.) و بطین (کسى که شکمش بزرگ است.) و وصى بود.آن حضرت به لقب اخیر خود در نزد دوستان و دشمنانش شهره بود.در روز جنگ جمل جوانى از قبیله بنى ضبه از سپاه عایشه بیرون آمد و گفت:
ما قبیله بنى ضبه دشمنان على هستیم که قبلا معروف به وصى بود على که در عهد پیامبر شهسوار جنگها بود من نیز نسبتبه تشخیص برترى على نابینا و کور نیستم اما من به خونخواهى عثمان پرهیزگار آمدهام زیرا ولى،خون ولى را طلب مىکند
و مردى از قبیله ازد در روز جمل چنین سرود:
این على است و وصیى است که پیامبر در روز نجوة با او پیمان برادرى بست و فرمود او پس از من راهبر است و این گفته را افراد آگاه در خاطر سپردهاند و اشقیا آن را فراموش کردهاند
زحر بن قیس جعفى در روز جمل گفت: آیا باید با شما جنگ کرد تا اقرار کنید که على در بین تمام قریش پس از پیامبر برترین کس است؟!
او کسى است که خداوند وى را زینت داده و او را ولى نامیده است و دوست،پشتیبان و نگهدار دوست است،همچنان که گمراه پیرو فرمان گمراهى دیگر است
زحر بن قیس نیز بار دیگر چنین سروده است:
پس درود فرستاد خداوند بر احمد (محمد (ص) )
فرستاده خداوند و تمام کننده نعمتها فرستاده پیامآورى و پس از او خلیفه ما کسى که ایستاده و کمک شده است منظور من على وصى پیامبر است که سرکشان قبایل با او در جنگ و ستیزند
این زحر در جنگ جمل و صفین با على (ع) همراه بود.همچنان که شبعثبن ربعى و شمر بن ذى الجوشن ضبابى در جنگ صفین در رکاب آن حضرت بودند.اما بعدا با حسین (ع) در کربلا به جنگ برخاستند و فرجام شومى را براى خود برجاى گذاشتند.
کمیت مىگوید:
کثیر نیز مىگوید:وصى و پسر عموى محمد مصطفى و آزاد کننده گردنها و ادا کننده دینها
همچنین آن حضرت به نام پادشاه مؤمنین و پادشاه دین(یعسوب المؤمنین و یعسوب الدین)نیز ملقب بوده است.
روایت کردهاند که پیامبر به على (ع) فرمود:تو پادشاه دینى و مال پادشاه ظلمت و تاریکى است.
در روایت دیگرى آمده است:این (على) پادشاه مؤمنان و پیشواى کسانى است که در روز قیامتبا چهرههایى نورانى در حجلهها نشستهاند.
ابن حنبل در مسند و قاضى ابو نعیم در حلیة الاولیا این دو روایت را نقل کردهاند.در تاج العروس معناى لغوى یعسوب ذکر شده و آمده است (ملکه کندوى زنبور عسل).على (ع) فرمود:من پادشاه مؤمنانم و مال پادشاه کافران است.یعنى مؤمنان به من پناه آورند و کافران از مال و ثروت پناه مىجویند.چنان که زنبور به ملکه خود پناه مىبرد و آن ملکه بر همه زنبوران مقام تقدم و سیادت دارد.
نقش انگشتر على (ع)
سبط بن جوزى در کتاب تذکرة الخواص نوشته است:نقش انگشترى آن حضرت عبارت«خداوند فرمانروا،على بنده اوست» (الله الملک على عبده) بوده است.همچنین وى مىنویسد:آن حضرت انگشترى را در انگشتان دست راستخود مىکرده است و حسن و حسین (ع) نیز چنین مىکردهاند.
ابو الحسن على بن زید بیهقى معروف به فرید خراسان در کتاب خود موسوم به صوان الحکمه که به نام تاریخ حکماى اسلام مشهور است در ذیل شرح زندگانى یحیى نحوى دیلمى ملقب به بطریق،چنین مىگوید:« یحیى فیلسوف و ترساکیش بود و عامل امیر المؤمنین (ع) در نظر داشت تا وى را از فارس بیرون براند.یحیى نیز ماجراى خود را براى على (ع) نگاشت و از آن حضرت درخواست امان کرد.محمد بن حنفیه،به فرمان على (ع) امان نامهاى براى یحیى نوشت که من آن امان نامه را در دستحکیم ابو الفتوح مستوفى نصرانى طوسى مشاهده کردم.توقیع على (ع) با خط خود آن حضرت و با عبارت «الله الملک و على عبده» (خداوند فرمانروا و على بنده اوست.) در پاى این مکتوب موجود بود.سبط بن جوزى این عبارت را به عنوان نقش انگشترى آن حضرت دانسته ولى مطابق با نقل بیهقى این توقیع به دستحضرت نوشته شده است و بعید نیست که گفته بیهقى متینتر باشد.»
همچنین احتمال دارد که آن حضرت نامهها را چنین امضا مىکرده و سپس همان عبارت را بر نگین انگشترى نقش زده است.ابن صباغ در کتاب فصول المهمه فى معرفة الائمه گوید:«اسندت ظهرى الى الله» (پشت من به خداوند متکى است) نقش نگین آن حضرت بوده است.عدهاى دیگر نقش نگین آن حضرت را«حسبى الله»ذکر کردهاند.کفعمى نیز در مصباح گوید:نقش نگین انگشترى آن حضرت«الملک لله الواحد القهار»بوده است.البته بعید نیست که آن حضرت داراى چند انگشترى با نقوش متعدد بوده است.
کنیه امام على (ع)
آن حضرت را به دو کنیه ابو الحسن و ابو الحسین نامیدهاند.امام حسن (ع) در حیات پیامبر پدرش را با کنیه ابو الحسین و امام حسین (ع) او را با کنیه ابو الحسن مىخواندهاند.پیامبر نیز وى را با هر دوى کنیهها خطاب مىکرده است.چون پیامبر وفات یافت على (ع) را به این دو کنیه صدا مىکردند.یکى دیگر از کنیههاى على (ع) ،ابو تراب است که آن را پیامبر برگزیده و بر وى اطلاق کرده بود.
در استیعاب نقل شده است:
ادامه مطلب ...