على (علیه السلام ) مى فرماید: من پیوسته مظلوم بوده ام (از کودکى ) تا به امروز چنین بوده است .(فراموش نمى کنم ) هنگامى را که برادرم عقیل به چشم درد مبتلا شد او به حکم ضرورت مى بایست دارو مصرف مى کرد.اما بهانه مى آورد و تسلیم نمى شد و مى گفت : اگر بناست من دارو مصرف کنم نخست باید على از آن دارو استفاده کند و کسان من (براى خوشایند او) مرا مجبور مى کردند و آن دارو را در چشمان من که هیچ دردى نداشت مى ریختند... اما مظلومیتم بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم این بود که : هر کینه اى که قریش از رسول خدا بر دل داشت (و جراءت اظهار و یا فرصت ابراز آن را نیافت ) پس از رحلت آن حضرت همه را بر من آشکار ساخت و تا توانست بر من ستم کرد...قریش چه از جان من مى خواهد اگر خونى را از آنها ریخته ام به امر خدا و فرمان رسولش بوده است آیا پاداش کسى که در طاعت خدا و رسول صلى الله علیه و آله و سلم امر بوده است باید این چنین داده شود؟!!قریش دنیا را به نام ما خورد و بر گرده ما سوار شد!شگفتا از اسمى بدان پایه و از حرمت و عظمت ، و مسمایى بدین حد از خوارى و خفت.
واقعا از مطالب وبلاگتون لذت بردم منم برای شما آرزوی موفقیت وسلامتی دارن اجرتان با مولای متقیان