حضرت علی علیه السلام

{هر گونه کپی برداری از این وبلاگ مجاز است}

حضرت علی علیه السلام

{هر گونه کپی برداری از این وبلاگ مجاز است}

دکلمه اى در سوگ امام على (ع)

دکلمه اى در سوگ امام على (ع)

حق با على است

کسى که در میدان و مسجد پیوسته با خدا بود

آن شب ستاره‏هاى غمگین، با آه و ناله گرد هم آمده بودند و از بالابه خانه‏اى در کوفه مى‏ نگریستند. زمین مى‏گریست.

آسمان نالان بود. دیوارهاى کوفه از ترس حدوث «واقعه‏» به هم نزدیک‏مى‏شدند، شاید جلوگیر آن باشند. پرنده‏هاى نگهبان در چارسوى مسجدکوفه، نگهبانى مى‏دادند. شب پره‏هاى مهاجم ضمن این که به یکدیگرنوید مى‏دادند، ترس و رعب سراسر وجودشان را فراگرفته بود، آخر حمله‏به یک فرد نبود; حمله به تمام انبیا و اولیا و صالحان و صدیقان‏بود. مى‏خواستند عرش خدا را به لرزه درآورند و مى‏خواستندعروه‏الوثقاى دین را نابود سازند. ابن ملجم، نماینده خفاشان شب باوحشت، براى رسیدن به آرزوى دیرینه‏اش، به مسجد آمده و کمین کرده‏بود. ولى چگونه اقدام به آن کار کرد؟! چقدر باید شقاوت و بدبختى،وجود یک به ظاهر انسانى را فراگیرد تا دستش به شمشیر بلند شود وبر فرق قهرمانى فرود آید که برق ذوالفقارش دل یلان عرب را مى‏لرزاندو زهره قهرمانان را مى‏شکافت; رادمردى که در برابر اشک یتیمان ومحرومان مهربان‏تر از پدر و مادر بود و با لطف و مهربانى اشک‏هاى‏غم‏دیدگان را پاک مى‏کرد و دست محبت‏بر سرشان مى‏کشید و با آنان چون‏فرزندان خویش رفتار ............

ادامه مطلب ...

ضربه ابن ملجم

ضربه ابن ملجم

شهادت در محراب عبادت

جنگ نهروان پایان یافت وعلى علیه السلام به کوفه مراجعت فرمود، ولى عده‏اى از خوارج که در نهروان توبه کرده بودند دوباره زمزمه مخالفت‏سردادند وبناى فتنه وآشوب گذاشتند.

على علیه السلام براى آنان پیام فرستاد وآنان را به آرامش دعوت کرد واز مخالفت‏با حکومت‏برحذر داشت، ولى چون از هدایت ایشان ناامید شد با قدرت آن گروه ماجراجو وطغیانگر راتار ومار کرد ودر نتیجه برخى از آنان کشته وزخمى شدند وعده‏اى هم پا به فرار گذاشتند. یکى از فراریان خوارج، عبدالرحمان بن ملجم از قبیله مراد بود که به مکه گریخت.

.........

ادامه مطلب ...

شهادت على (ع)

شهادت على (ع)

على علیه السلام دو روز زنده بود و در شب جمعه نخستین روز از دهه آخر ماه رمضان (شب بیست و یکم سال 40 هجرى) در سن 63 سالگى بدرود حیات گفت. پسر گرامیش امام حسن علیه السلام او را با دست‏خود غسل داد و بر او نماز خواند در نماز هفت تکبیر گفت و سپس فرمود: «اما انها لا تکبر على احد بعده‏». یعنى: بدانید که پس از على علیه السلام بر جنازه هیچکس هفت تکبیر گفته نمى‏شود. على علیه السلام در کوفه در جایى بنام «غرى‏» (نجف اشرف فعلى) دفن شد. دوران خلافتش چهار سال و ده ماه بود. (1)

کتاب: فروغ ولایت ص781   نویسنده: جعفر سبحانى

پى‏نوشت:

1- مناقب آل ابى طالب، ج‏3، ص‏313.تذکرة الخواص، ص 112; تاریخ یعقوبى، ج‏2، ص‏213.

حضرت علی (ع) در اندیشه امام خمینی(ره)

حضرت علی(ع) در اندیشه امام خمینی(ره)

حضرت امام در باره منزلت امام على(ع) مى‏فرماید: «ملائکه‏بالشان را زیر پاى امیرالمومنین(ع) پهن مى‏کنند، چون مردى است‏که به درداسلام مى‏خورد; اسلام را بزرگ مى‏کند; اسلام به واسطه اودر دنیا منتشر مى‏شود و شهرت جهانى پیدا مى‏کند; با زمامدارى آن‏حضرت جامعه‏اى خوشنام و آزاد و پرحرکت و پرفضیلت‏به وجودمى‏آید. البته ملائکه براى حضرتش خضوع مى‏کنند و همه براى اوخضوع و خشوع مى‏کنند. حتى دشمن در برابر عظمتش تعظیم مى‏کند.»

امام خمینى(ره) امیرمومنان را ظل الله (سایه خدا) مى‏داند،سایه‏اى که هیچ حرکتى از خودش ندارد و هرچه هست از خداست.

بنیانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امیر(ع) را معلم همه بشر و مردى‏که معجزه بود و کسى نمى‏تواند مثل او باشد مى‏داند. شخصیتى‏بى‏نظیر که امور متضاد را در خودش جمع کرده است; همراه با قوه‏بازو، اهل زهد است. جنگجو و در همان حال اهل عبادت است. شمشیرمى‏کشد و اشخاص منحرف را درو مى‏کند، ولى با عاطفه است. روزهاروزه‏دار و شبها مشغول به عبادت است و شبى هزار رکعت نمازمى‏خواند. غذایش از نان و سرکه یا حداکثر زیت و نمک است، ولى‏در عین حال آن قدر قدرت بدنى دارد که در خیبر را مى‏کند وچندین ذراع دور مى‏اندازد; کارى که چهل نفر نمى‏توانستند بکنند.

امام علی از نگاه میخائیل نعیمه‏

امام علی از نگاه میخائیل نعیمه‏

میخائیل نعیمه‏
نویسنده نامى لبنان‏

نزد حقیقت و تاریخ یکسان است او را بشناسى یا نشناسى. تاریخ و حقیقت گواهى مى‏دهند که او وجدان بیدار و قهار، شهید نامى، پدر و بزرگ شهیدان، على بن ابى طالب، صوت عدالت انسانى، شخصیت جاویدان شرق است !

اى جهان چه مى‏شد اگر هر چه قدرت و قوه دارى به کار مى‏بردى و در هر زمان علیى با آن عقلش، با آن قلبش، با آن زبانش، و با آن ذوالفقارش، به عالم مى‏بخشیدى؟!

امام علی از نگاه شبلى شمیل‏

امام علی از نگاه شبلى شمیل‏

شبلى شمیل‏
از پیشوایان منطق مادى‏

اما على؛ ما را نمى‏رسد جز آنکه او را دوست بداریم و به او عشق بورزیم، چه او جوانمردى بس عالیقدر و بزرگ نفس بود، از سرچشمه وجدانش خیر ونیکى مى‏جوشید، از دلش شعله‏هاى شور و حماسه زبانه مى‏زد، شجاعتر از شیر ژیان بود ولى شجاعتى ممزوج با لطف و رحمت و عواطف رقیق و رأفت...

در کوفه غافلگیر و کشته شد، شدت عدلش موجب این جنایت گردید! چنانکه هر کس را مانند خود عادل مى‏دید!. پیش از مرگش درباره قاتل خود گفت: «اگر زنده ماندم خود مى‏دانم و اگر درگذشتم کار به دست شمااست، اگر خواستید قصاص نمائید در برابر یک ضربت تنها یک ضربت زنید، اگر در گذرید به تقوا نزدیکتر است!»

امام علی از نگاه جبران خلیل جبران

امام علی از نگاه جبران خلیل جبران

جبران خلیل جبران

نویسنده پر شور و مواج مسیحى‏

امام على بن ابیطالب، بزرگ بزرگان جهان و یکتا نسخه زمان بود که جهان شرق و غرب در عالم قدیم و جدید صورتى بسان این نسخه که مطابق اصل باشد به خود ندیده است !

امام علی از منظر بارون کارادوو

امام علی از منظر بارون کارادوو

بارون کارادوو
(
B. Carradevaux
)
مورخ ومحقق فرانسوى‏

قدرت نمائى و قهرمانى امام تنها در حدود میدانهاى جنگ نبود، قهرمانى بود در صفاى بصیرت و طهارت وجدان وسحربیان و حرارت ایمان، و عمق روح انسانیت و بلندى همت و نرمى طبیعت، و یارى محروم و رهایى مظلوم از چنگال متجاوز و ظالم، و فروتنى براى حق، به هر صورت و مظهرى که حق برایش تجلى نماید، این نیروى قهرمانى همیشه محرک و انگیزنده است، گرچه روزگارها از آن بگذرد، امروز و هر روز که شوق ما براى پیریزى بناى صالح و فاضلانه شدید شود به سوى آن باز مى‏گردیم...

راستى بر هر مورخى هر چه هوشمند و نابغه باشد محال است که بتواند تصویرى کامل از عظیمى مانند على به دست تو دهد گرچه در هزار صفحه باشد... زیرا آنچه این قهرمان شگفت عرب، تفکر و تأمل نموده، گفته و عمل کرده و در میان خود و پروردگارش بوده است نه گوشى شنیده و نه چشمى دیده و آن بسیار بسیار بیش از آنست که به دستش نمودار یا به زبان و قلمش آشکار ساخته است .

پس هر تصورى که از او ترسیم کنیم ناچار صورت ناقصى از آن اصل کامل است...

على آن قهرمان بى‏مانند فکر و روح و بیان ؛ در هر زمان و در هر مکان است

امام علی از دیدگاه کارلایل

امام علی از دیدگاه کارلایل

کارلایل
فیلسوف بزرگ انگلیسى‏

على: آن شجاع بى همتا و قهرمان یکه تازى بود که پهلوبه‏پهلوى پیمبر مى‏جنگید. و به اعمال برگزیده و معجزه آسائى قیام نمود: در معرکه بدر، بیست ساله بود که با یک ضرب دست، یکه سوار قریش را دو نیم ساخت، در احد، شمشیر پیمبر، ذوالفقار را به دست گرفت و برسرها، خود مى‏شکافت و بر تنها جوشن مى‏درید! و در یورش بر قلعه‏هاى یهود خیبر با یک دست دروازه سنگین آهنین را از جاى کند و آنرا بالاى سر خود سپر ساخت! اما پیمبر او را بسیار دوست مى‏داشت و به او بسى وثوق داشت، روزى به سوى على اشاره کرد و گفت: من کنت مولاه فعلى مولاه.

وصیت امیر مؤمنان (ع) (2)

وصیت امیر مؤمنان (ع) (2)

طبرى در تاریخ و ابو الفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین وصیت نامه امیر مؤمنان (ع) را ذکر کرده‏اند.این وصیت نامه چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم. این وصیت نامه على بن ابیطالب است.گواهى مى‏دهد که معبودى جز خداى بى شریک نیست و محمد بنده و پیامبر اوست که وى را با هدایت و آیین حق فرستاد که بر همه دینها چیرگى دهد اگر چه مشرکان آن را ناخوش دارند.نماز و عبادت و زندگى و مرگ من براى خداى بى‏شریک، پروردگار جهانیان است.چنین مامور شده‏ام و من از مسلمانانم.شما دو تن (حسن و حسین (ع) ) را به تقواى الهى سفارش مى‏کنم.در جست‏وجوى دنیا نباشید اگر چه دنیا در جست‏وجوى شما باشد.و بر چیزى از دنیا که از دست‏شما مى‏رود دریغ مخورید.جز حق مگویید و براى پاداش کار کنید (براى آخرت کار کنید.) دشمن ستمگر و یاور مظلوم و ستمدیده باشید.شما دو تن و همه فرزندان و خانواده‏ام و هر کس را که این وصیت‏نامه من به دست او مى‏رسد به تقواى الهى و رعایت نظم در کارها و اصلاح میان خودتان سفارش مى‏کنم.زیرا از رسول خدا (ص) شنیدم که مى‏فرمود: اصلاح میان مردم برتر از تمام نماز و روزه است و دشمنى مکنید که باعث زوال دین است.و نیرویى نیست مگر به استعانت‏خدا.به خویشاوندان خود بنگرید.پس با آنها رفت و آمد کنید که خداوند محاسبه را بر شما سبک مى‏کند.خدا را، خدا را در مورد یتیمان رعایت کنید.گرسنه‏شان نگه ندارید و در محضر شما در رنج و خوارى نیفتند.زیرا از رسول خدا (ص) شنیدم که مى‏فرمود: هر کس یتیمى را سرپرستى کند تا بى‏نیاز شود خداوند بهشت را براى او واجب مى‏گرداند.چنان که اگر کسى مال یتیمى ...............ادامه مطلب..

ادامه مطلب ...