حضرت على (ع ) و شورا
انتخاب خلفا پس از درگذشت رسول اکرم (ص ) به یک منوال نبود, بلکه هر یک از خلفاى سه گانه به گونه خاصى انتخاب شدند. مثلاً ابوبکر از طریق انصار, که گروه زیادى از آنان در سقیفهء بنى ساعده گرد آمده بودند انتخاب شد وسپس بیعت مهاجران به جبر یا اختیار به آن ضمیمه گردید. عمر از طرف شخص ابوبکر براى پیشوایى برگزیده شد وعثمان از طریق شوراى شش نفرى , که اعضار آن را خلیفهء دوم تعیین کرده بود, انتخاب شد.
این گوناگونى در شیوهء انتخاب گواه آن است که خلافت امرى انتخابى نبود و دربارهء گزینش امام به وسیلهء مردم دستورى از پیامبر (ص ) نرسیده بود, و گرنه معنى نداشت که پس از درگذشت رسول اکرم (ص ) خلفاى وى به طرق مختلف , که هیچ یک به دیگرى شباهت نداشت , انتخاب شوند و دستور پیامبر نادیده گرفته شود و همهء مردم مهرخاموشى بر لب نهند و بر روش گزینش اعتراض نکنند.
این تفاوت گواه آن است که مقام امامت و رهبرى در اسلام , یک منصب انتصابى از جانب خداست . ولى متأسفانه سران آن قوم در این مورد, همچون دهها مورد دیگر, نص پیامبر (ص ) نادیده گرفتند و مردم را به گزینش پیشوا از طریق امت سوق دادند, و چون گزینش رهبر از طریق مردم امر کاملاً نوى بود و گردانندگان صحنه در این زمینه سابقه اى نداشتند, گزینش رهبر به صورتهاى مختلف انجام گرفت .
........
ادامه مطلب ...نحوهء بیعت گرفتن از حضرت على (ع )
این بخش از تاریخ اسلام از دردناکترین و تلخترین بخشهاى آن است که دلهاى بیدار و آگاه را سخت به درد مى آوردو مى سوزاند. این قسمت از تاریه در کتابهاى دانشمندان اهل تسنن به صورت کوتاه و فشرده و در کتابهاى علماى شیعه به صورت گسترده نوشته شده است . شاید در میان خوانندگان گرامى کسانى باشند که بخواهند ماجراى تجاوز به خانه ءوحى را از بزان محدثان و تاریخ نویسان اهل تسنن بشنوند. از این جهت , این بخش را به اتکاى مدارک و مصادر آنان مى نویسیم تا افراد شکاک و دیر باور نیز این وقایع تلخ را باور کند. در این مقاله , ترجمهء آنچه را که مورخ شهیر ابن قتیبه دینورى در کتاب <الامامة و السیاسة> آورده است نقل مى کنیم و تجزیه و تحلیل این بخش را به بعد وا مى گذاریم .
نویشندگان اهل تسنن اتفاق نظر دارند که هنوز مدتى از بیعت سقیفه نگذشته بود که دستگاه خلافت تصمیم گرفت که از حضرت على (ع ) و عباس و زبیر و سایر بنى هاشم نسبت به خلافت ابوبکر اخذ بیعت کند تا خلافت وى رنگ اتحاد و اتفاق به خود بگیرد و در نتیجه هر نوع مانع و مخالف از سر راه خلافت برداشته شود.
............
خلافت خلفا و منطق امیرالمؤمنین (ع )
دانشمندان محقق از اهل تسنن که شروحى بر نهج البلاغه نوشته اند, بیانات امام (ع ) را دربارهء شایستگى خویش به خلافت , یکى پس از دیگرى , مورد بررسى قرار داده , از مجموع آنها چنین نتیجه گرفته اند که هدف امام از این بیانات اثبات شایستگى خود به خلافت است بدون اینکه از جانب پیامبر (ص ) نصى بر خلافت او در میان باشد. به بیان دیگر, چون حضرت على (ع ) از نظر قرابت و خویشاوندى , پیوند نزدیکترى با رسول خدا (ص ) داشت و از نظر علم ودانش از همه بالاتر بود و در رعایت عدالت و اطلاع از سیاست و کشور دارى سرآمد همهء یاران پیامبر (ص ) به شمارمى رفت , ازاین جهت شایسته بود که امت او را براى خلافت برگزینند, ولى چون سران امت غیر او را برگزیدند امام زبان به تظلم و شکایت گشوده است که : من بر خلافت و ولایت از دیگران شایسته ترم !
حقى که امام (ع ) در بیانات خود از آن یاد مى کند و مى گوید از روزى که رسول خدا (ص ) درگذشت او را از آن محروم کرداند حق شرعى نیست که از جانب صاحب شریعت به او داده شده باشد و مقدم داشتن دیگران بر او یک نوع مخالفت با دستور شرع به حساب آید, بلکه مقصود یک حق طبیعى است که بر هر کس لازم است که با وجود فردبرتر دیگرى را انتخاب نکند و زمام کار را به فرد داناتر و تواناتر و بصیرتر بسپارد; ولى هرگاه گروهى بنا به مصلحتى ازاین اصل پیروى نکنند و کار را به فردى که از نظر علم و قدرت و شرایط روحى و جسمى در مرتبهء نازلتر قرار داردواگذارند, سزاوار است که شخص برتر زبان به شکوا و گله بگشاید و بگوید:
<فوالله ما زلت مدفوعا عن حق مستاثراً على منذ قبض الله نبیه (ص ) حتى یوم الناس هذا>.(1)
..........
امام على(ع) و بیست و پنجسال سکوت ۲
یکى از ادوار شایسته بررسى و تامل در سیره امامان علیهمالسلام بررسى دورهبیست و پنجساله سکوت مولى على(ع) است. در این راستا باید به این سوالات پاسخگفت:
1- معناى سکوت چیست؟ آیا به معناى خانه نشینى و کنارهگیرى از همه خدماتاجتماعى و سیاسى است؟ و یا واژه سکوت مرادف با «آتش بس» و خوددارى از درگیرىبا دستگاه خلافت است؟
2- جایگاه سکوت از دیدگاه خود مولى چیست؟
3- فلسفه سکوت مولى على(ع) چه بوده است؟
4- فعالیتهاى سیاسى مولى على(ع) در این دوره بیست و پنجساله در چه زمینههایىبوده است.
پیش از آغاز بحث تذکر این نکته لازم است که ما در این بحث درصدد نگاهى کلى بهسیره سیاسى حضرت در این دوره هستیم و بر آن نیستیم تا جزئیات حوادثى که در ایندوره تحقق یافته و مواضع امام(ع) در این زمینهها را مورد بحث قرار دهیم.........
ادامه مطلب ...بیست و پنج سال سکوت ۱
بررسى حوادث عمدهء زندگانى امیرمؤمنان (ع ) تا روزى که پیامبر گرامى (ص ) در قید حیات بود به پایان رسید. هرچند در این بخش بررسى گسترده و پژوهش کامل انجام نگرفت و بسیارى از حوادث و رویدادهایى که امام (ع ) در این دوره با آنها روبرو بوده ولى از نظر اهمیت در درجهء دوم قرار داشته ناگفته ماند, اما رویدادهاى بزرگ که سازنده ءشخصیت امام یا بازگو کنندهء عظمت روح و استوارى ایمان آن حضرت بوده به ترتیب بیان شد و در خلال آن با فضایل انسانى و سجایاى اخلاقى وى تا حدى آشنا شدیم .
اکنون وقت آن است که در بخش دیگرى از زندگایت امام (ع ), که چهارمین بخش زندگانى آن حضرت است , به بررسى بپردازیم :
امتیاز امام علی علیه السلام بر دیگران
سؤال:
گفته می شود: ابوبکر، عمر، عثمان و حضرت علی (ع) مساویند، امتیاز امام علی علیه السلام بر آنها چیست؟جواب:ادله برتری ائمه اهل بیت و خصوصا حضرت امیر المومنین بر انبیاء الهی:
از جمله موضوعاتی که در بحث کلامی در کتب شیعه مطرح است و بر آن اقامه دلیل کرده اند برتری ائمه (ع) خصوصا حضرت علی (ع) بر پیامبران الهی غیر از پیامبر اسلام (ص) است.
ادله را در ادامه مطلب مشاهده کنید......
ادامه مطلب ...ادامه مطلب......
ادامه مطلب ...عید غدیر از دیدگاهعلامه جعفر مرتضى العاملى
عید غدیر خم
عید غدیر، یک عید اصیل اسلامى است. چرا که روز هجدهم ذى الحجه را مسلمانان در سه قرن اول، به این عنوان جشن مىگرفتهاند. گفتار مقریزى که مىگوید: «اولین بارى که این عید در اسلام معروف شد، در زمان فرمانروایى معزلدوله على بنبویه، در عراق بود، وى آن را به سال سیصد و پنجاه و دو هجرى، بوجود آورد و از آن پس، شیعیان این روز را عید قرار دادند، غیر صحیح و قابل قبول نیست. زیرا مسعودى گفته است: «فرزندان و شیعیان على رضى الله عنه، این روز را گرامى مىداشتند.» و این در حالى است که مسعودى شش سال قبل از تاریخى که مقریزى مىگوید، یعنى به سال سیصد و چهل و شش هجرى، فوت کرده است.
فرات بنابراهیم از دانشمندان قرن سوم، حدیثى را از امام صادق(ع) روایت مىکند که حضرت در آن از آباء طاهرینش - علیهم السلام - نقل مىکند: رسول اکرم(ص) فرمود:
«یوم غدیر خم افضل اعیاد امتى...»
(روز غدیر از بهترین اعیاد امت من است...) امام على(ع) در سالى که روز جمعه و روز غدیر با هم مصادف شده بود، براى مردم خطبه خواند و در آن فرمود:
«ان الله عز و جل جمع لکم معشر المؤمنین فى هذا الیوم عیدین عظیمین کبیرین...»
ادامه.........
عید غدیر در سیره اهلبیت(ع)
مسابقه «غدیر» و «عیدگرفتن» این روز مقدس، به زمانپیامبراکرم(ص)مىرسد. در دوران ائمه دیگر نیز این سنت دینىادامه داشته و امینان وحى الهى، همچون امام صادق(ع)و امامرضا(ع)آن را آشکار ساخته و یادش را گرامى و زنده نگه مىداشتند.
پیش از آنان نیز، امیرالمومنین(ع)احیاگر این عید بود.
رمز عید بودن «غدیر» نیز، کمال دین و اتمام نعمت در سایهتداوم خط رسالت در شکل و قالب امامتبود.
به فرمان پیامبر خدا(ص)مسلمانان مامور شدند «ولایت» را بهصاحب ولایت تبریک گویند و با آن حضرت بیعت کنند. رسول خدا نیزبراین نعمت الهى شادمانى کرد و فرمود: «الحمدلله الذى فضلناعلى جمیع العالمین.»
آیه قرآن که به صراحت، این روز را روز اکمال دین و خشنودىپروردگار از این واقعه و این تعیین وصى دانسته، رمزدیگرى ازعید بودن غدیرخم است. فرخندگى این روز و عظمت این مراسم و عیدبودن غدیر، در آن روز و لحظه برهمگان روشن بود. این نکته راحتى «طارق بن شهاب» مسیحى که در مجلس عمربن خطاب حضور داشت،فهمیده بود که گفت: اگر این آیه(الیوم اکملت لکمدینکم...)(مائده / 3) در میان ما نازل شده بود، روز نزول آیهرا عید مىگرفتیم. هیچ یک از حاضران نیز حرف او را رد نکردند.
خود عمر نیز سخنى گفت که به نوعى پذیرش حرف او بود.
ادامه............
آینهداران غدیر
زنان راوى غدیر
شواهد موجود در کتب تاریخى گویاى این حقیقت است که پیامبر اکرم(ص) از آغاز رسالتبا رویکرد عمده زنان به آیین توحیدى روبرو شد. اولین پذیرنده اسلام (خدیجه)، اولین شهیده (سمیه) و بانوانى که از سابقین و مهاجران شمرده مىشدند نمونه روشنى از مشارکت زنان در عرصههاى اجتماعى را به نمایش مىگذارند.
حضور زنان در حجة الوداع بارزترین و ماندگارترین نوع شرکت در صحنههاى اجتماعى است. اخبار فراوانى که به وسیله راویان زن از این مراسم عظیم نقل شده، گویاى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از این میراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدیر به دو گروه عمده تقسیم مىشود:
......
ادامه مطلب ...